آرامگاه جواد در شهر کاظمین در شمال بغداد و در کنار جدش موسی کاظم است و یکی از گنبدهای این حرم متعلق به اوست. حرم کاظمین یکی از مهمترین زیارتگاههای شیعیان در عراق به شمار میرود و روزانه مورد بازدید هزاران نفر قرار میگیرد. در نزدیکی این حرم، آرامگاه شیخ مفید (اولین مرجع تقلید شیعه بعد از غیبت کبری)، خواجه نصیرالدین طوسی، سید مرتضی و برادرش سید رضی، ابن قولویه و برخی دیگر از علمای بزرگ شیعه وجود دارد.
مقام:امام نهم
نام: محمّد
لقب: جواد، التقی
کنیه: ابو جعفر
نام پدر: علی
نام مادر: خیزران
روز ولادت(ه ق): 10 رجب سال 195 ه ق
مکان ولادت:مدینه-عربستان سعودی
سلاطین زمان تولّد: محمّد امین
مدت امامت(ه ق): 17 سال
مدت عمر(ه ق): 25 سال
روز شهادت(ه ق): 30 ذیقعده سال 220 ه ق
فرمانروایان زمان:معتصم
قاتل: معتصم
محل دفن: کاظمین-عراق
فرزند پسر: 4
فرزند دختر:7
نگاهی به زندگانی امام جواد علیه السلام
آگاهیهای
تاریخی درباره زندگی امام جواد علیه السلام چندان گسترده نیست؛ زیرا افزون
بر آن که محدودیتهای سیاسی همواره مانع از انتشار اخبار مربوط به امامان
معصوم علیه السلام می گردید، تقیه و شیوه های پنهانی مبارزه که برای " حفظ
امام و شیعیان از فشار حاکمیت" بود، عامل مؤثری در عدم نقل اخبار در منابع
تاریخی است. افزون بر آن، زندگی امام جواد علیه السلام چندان طولانی نبوده
است که اخبار فراوانی هم از آن در دسترس ما قرار گیرد.
و نیز گفتنی است،
زمانی که امام رضا علیه السلام به خراسان برده شد، هیچ یک از اعضای
خانواده خود را به همراه نبرد و در آنجا تنها زندگی می کرد. و از اخبار
مربوط به شهادت امام رضا علیه السلام چنین بر می آید که امام جواد علیه
السلام آن هنگام در مدینه اقامت داشت و تنها برای غسل پدر و اقامه نماز به
آن حضرت در طوس حضور یافت.
هنگامی که مأمون بعد از شهادت امام رضا علیه
السلام در سال 204 به بغداد بازگشت، از ناحیه حضرتش اطمینان خاطر پیدا کرده
بود، ولی این را می دانست که شیعیان پس از امام رضا علیه السلام فرزند او
را به امامت خواهند پذیرفت و در این صورت خطر همچنان بر جای خود خواهد
ماند.
او سیاست کنترل امام کاظم علیه السلام توسط پدرش را- که او را به بغداد آورده و زندانی کرده بود- به یادداشت و با الهام از این سیاست، همین رفتار را با امام رضا علیه السلام در پیش گرفت، ولی با ظاهری آراسته و فریبکارانه، به گونه ای که می کوشید نه تنها در ظاهر امر مسأله زندان و مانند آن در کار نباشد، بلکه با برخورد دوستانه، چنین تبلیغ شود که او علاقه و محبت ویژه نیز به ایشان دارد.
اینک نوبت امام جواد علیه السلام فرا
رسیده بود تا به نحوی کنترل شود. مأمون برای انجام این هدف، دختر خود را به
عقد وی درآورد و او را داماد خود کرد. از همین رهگذر بود که مأمون به
راحتی می توانست از طرفی امام را در کنترل خود داشته باشد و از طرف دیگر
آمد و شد شیعیان و تماس های آنان را با آن حضرت زیر نظر بگیرد.
بر اساس
برخی نقلها، مأمون پس از ورود به بغداد- در سال204- بلافاصله امام جواد
علیه السلام را از مدینه به بغداد فراخواند.(1) افزون بر این، مأمون متهم
بود که امام رضا علیه السلام را به شهادت رسانده است. اکنون می بایست با
فرزند وی به گونه ای رفتار کند که از آن اتهام نیز مبرّی شود.
از روایتی
که شیخ مفید از ریان بن شبیب نقل کرده، چنین بر می آید: موقعی که مأمون
تصمیم به ازدواج ام فضل با امام جواد علیه السلام گرفت، عباسیان برآشفتند؛
زیرا ترس آن داشتند که پس از مأمون، خلافت به خاندان علوی برگردد، چنانکه
درباره امام رضا علیه السلام هم به سختی دچار همین نگرانی شده بودند.(2)
ولی به طوری که از دو روایت فوق برمی آید، آنان مخالفت خود را به گونه
دیگری وانمود کرده و گفتند: دختر خود را به ازدواج کودکی درمی آورد که :"
لَم یتَفَقَّهُ فی دینِ الله ولا یعرف حلاله من حرامه ولا فرضاً من
سنّته"؛کودکی که تفقه در دین خدا ندارد، حلال را از حرام تشخیص نمی دهد و
واجب را از مستحب باز نمی شناسد.
مأمون در مقابل این برخورد، مجلسی برپا
کرد و امام جواد علیه السلام را به مناظره علمی با یحیی بن اکثم، بزرگترین
دانشمند و فقیه سنی آن عصر، فراخواند تا بدین وسیله مخالفان و اعتراض
کنندگان عباسی را به اشتباه خود آگاه کند.(3) این در حالی بود که بنا به
این دو روایت، هنگام عقد ازدواج ام فضل با امام جواد علیه السلام هنوز به
آن حضرت " صبی" اطلاق می شده است.
مکتب علمى امام جواد علیه السلام
میدانیم
که یکى از ابعاد بزرگ زندگى ائمه ما، بعد فرهنگى آنها است. این پیشوایان
بزرگ هرکدام درعصر خود فعالیت فرهنگى داشته در مکتب خویش شاگردانى تربیت
مىکردند و علوم و دانشهاى خود را توسط آنان در جامعه منتشر مىکردند، اما
شرائط اجتماعى و سیاسى زمان آنان یکسان نبوده است، مثلا در زمان امام
باقرعلیه السلام و امام صادق علیه السلام شرائط اجتماعى مساعد بود و به
همین جهت دیدیم که تعداد شاگردان و راویان حضرت صادق علیه السلام بالغ
برچهار هزار نفر مى شد، ولى از دوره امام جواد تا امام عسکرى علیه السلام
به دلیل فشارهاى سیاسى و کنترل شدید فعالیت آنان از طرف دربار خلافت، شعاع
فعالیت آنان بسیار محدود بود و ازاین نظر تعداد راویان و پرورش یافتگان
مکتب آنان نسبت به زمان حضرت صادق علیه السلام کاهش بسیار چشمگیرى را نشان
میدهد.
بنابراین اگر مىخوانیم که تعداد راویان و اصحاب حضرت جوادعلیه
السلام قریب صد و ده نفر بودهاند (4) و جمعا 250 حدیث از آن حضرت نقل شده
(5) ، نباید تعجب کنیم، زیرا از یک سو، آن حضرت شدیدا تحت مراقبت و کنترل
سیاسى بود و از طرف دیگر، زود به شهادت رسید و به اتفاق نظر دانشمندان بیش
از بیست و پنج سال عمر نکرد!
درعین حال، باید توجه داشت که در میان
همین تعداد محدود اصحاب و راویان آن حضرت، چهرههاى درخشان و شخصیتهاى
برجستهاى مانند: على بن مهزیار، احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى، زکریا بن
آدم، محمد بن اسماعیل بن بزیع، حسین بن سعید اهوازى، احمد بن محمد بن خالد
برقى بودند که هر کدام در صحنه علمى و فقهى وزنه خاصى به شمار مىرفتند، و
برخى داراى تالیفات متعدد بودند.
از طرف دیگر، روایان احادیث امام
جوادعلیه السلام تنها در محدثان شیعه خلاصه نمىشوند، بلکه محدثان و
دانشمندان اهل تسنن نیز معارف و حقایقى از اسلام را از آن حضرت نقل
کردهاند. به عنوان نمونه «خطیب بغدادى» احادیثى با سند خود ازآن حضرت نقل
کرده است. (6) هم چنین حافظ «عبد العزیز بن اخضر جنابذى» در کتاب «معالم
العترة الطاهرة» (7) و مؤلفانى نیز مانند: ابو بکر احمد بن ثابت، ابواسحاق
ثعلبى، و محمد بن مندة بن مهربذ در کتب تاریخ و تفسیر خویش روایاتى از آن
حضرت نقل کردهاند. (8)
نحوه شهادت حضرت
درباره آمد و شد امام در مدینه و احترام مردم نسبت به آن حضرت، اطلاعات مختصری در پاره ای از روایات آمده است.(9)
فراخوانی
آن حضرت به بغداد، در سال 220، توسط معتصم عباسی، آن هم درست در همان
اولین سال حکومت خود، نمی توانست بی ارتباط با جنبه های سیاسی قضیه باشد.
به ویژه که درست همان سال که حضرت جواد علیه السلام به بغداد آمد، رحلت
کرد؛ این در حالی بود که تنها 25 سال از عمر شریفش می گذشت. عناد عباسیان
با آل علی علیه السلام به ویژه با امام شیعیان که در آن زمان جمعیت متنابهی
تابعیت مستقل آنها را پذیرفته بودند، شاهدی است بر توطئه حکومت در شهادت
امام جواد علیه السلام. همچنین خواستن آن حضرت به بغداد و درگذشت وی در
همان سال در بغداد، همگی شواهد غیرقابل انکاری بر شهادت آن بزرگوار به دست
عوامل عباسی می باشد.
مرحوم شیخ مفید، با اشاره به روایتی درباره
مسمومیت و شهادت امام جواد علیه السلام، رحلت آن حضرت را مشکوک دانسته
است.(10) بنا به روایت مستوفی، عقیده شیعه بر این است که معتصم آن حضرت را
مسموم نموده است.(11)
پاره ای از منابع اهل تسنن، اشاره بر این دارند که
امام جواد علیه السلام به میل خود و برای دیداری از معتصم عازم بغداد شده
است.(12) در حالی که منابع دیگر، حاکی از آنند که معتصم به ابن زیات
مأموریت داد تا کسی را برای آوردن امام به بغداد بفرستد.(13) ابن صبّاغ نیز
با عبارت" اِشخاص المعتصم له من المدینة"(14) این مطلب را تأیید کرده است.
مسعودی
روایتی نقل کرده که بنابر آن، شهادت آن حضرت به دست ام فضل، در زمانی رخ
داده که امام از مدینه به بغداد نزد معتصم آمده بود.(15) ام فضل پس از
شهادت امام، به پاس این عمل خود به حرم خلیفه پیوست.(16) این نکته را نباید
از نظر دور داشت که ام فضل در زندگی مشترک خود با امام جواد علیه السلام
از دو جهت ناکام مانده بود:
نخست آن که از آن حضرت دارای فرزندی نشد.
دوم آن که امام نیز چندان توجهی به وی نداشت .
ام
فضل یک بار (گویا از مدینه) نامه ای نگاشت و از امام نزد مأمون شکایت کرد و
از این که امام چند کنیز دارد گله نمود، ولی مأمون در جواب او نوشت:
ما
تو را به عقد ابوجعفر درنیاوردیم که حلالی را بر او حرام کنیم، دیگر از
این شکایتها نکن.(17) به هر حال، ام فضل پس از مرگ پدر، امام را در بغداد
مسموم کرد و راه یافتن او به حرم خلیفه و برخورداری از مواهب موجود در آن،
نشانی از آن است که این عمل به دستور معتصم انجام شده است.(18) و بالاخره
امام جواد علیه السلام به شهادت رسید و حرم مطهر ایشان در کاظمین عراق قرار
دارد که ملجا و پناهگاه عاشقان ایشان است .
پی نوشت ها
1- الحیاة السیاسیة للامام الجوادعلیه السلام، ص 65.
2- الارشاد، ص 319.
3- همان، صص319-320.
4-
شیخ طوسى، رجال، الطبعة الاولى، نجف، منشورات المکتبة الحیدریة، 1381 ه.
ق، ص 397-409. مؤلف «مسند الامام الجواد» تعداد یاران و شاگردان امام جواد
را 121 نفر مىداند (عطاردی، شیخ عزیز الله، مسند الامام الجواد، مشهد،
المؤتمر العالمی للامام الرضاعلیه السلام، 1410 ه. ق) و قزوینى آنها را
جمعا 257 نفر مىداند (قزوینی، سید محمد کاظم، الامام الجواد من المهد الى
اللحد، الطبعة الاولى، بیروت، مؤسسة البلاغ، 1408 ه. ق)
5- آقاى عطاردى
در مسند الامام الجواد با احصائى که کرده مجموع احادیث منقول از پیشواى
نهم را در زمینه هاى مختلف فقهى، عقیدتى، اخلاقى، و... ، تعداد مذکور در
فوق ضبط کرده است.
6- تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتاب العربی،ج3، صص54 و55.
7- امین، سید محسن، اعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات،1403 ه. ق،ج2، ص 35.
8- ابن شهرآشوب،قم،المطبعة العلمیة،ج 4، ص384.
9- الکافی، ج1، صص492-493.
10- الارشاد، ص 326.
11- تاریخ گزیده ، صص 205-206.
12- الائمه الاثنی عشر، ابن طولون، ص 103؛ شذرات الذهب، ج2، ص 48.
13- بحارالانوار، ج50، ص8.
14- الفصول المهمه، ص 275.
15- مروج الذهب، ج3، ص 464.
16- الائمة الاثنی عشر، ابن طولون ص 104، الفصول المهمه، ص 276. ام فضل، خواهرزاده معتصم بود.
17- الارشاد، ص 323.
18- الکافی، ج 1، ص 323.
اشاره
امام
نهم شیعیان، نامش «محمّد»، کنیه اش «ابو جعفر» و معروف ترین القاب او
«تقیّ» و «جواد» است. آن بزرگوار در ماه مبارک رمضان سال 195 هجری قمری در
شهر «مدینه منوّره» دیده به جهان گشود.
پدر بزرگوار آن حضرت «امام علیّ
بن موسی الرضا علیهما السلام» امام هشتم شیعیان می باشند. نام مادر ایشان
«سَبیکه» بود که از خاندان «ماریه قِبطیه» همسر پیامبر اکرم (ص) به شمار
می رفت و از نظر فضائل اخلاقی در درجه والایی قرار داشت و برترین زنان زمان
خود بود؛ به طوری که امام رضا – علیه السلام– از او به عنوان بانویی منزه و
پاک دامن و با فضیلت یاد می کرد. ضمن عرض تسلیت شهادت این امام عزیز، به
پیش گاه امام عصر (عج)، مراجع عظام تقلید و عموم شیعیان و پیروان اهل بیت
(ع) در سراسر جهان، توجّه علاقه مندان را به نوشتار کوتاهی در باره زندگانی
کوتاه، دلائل شناخت کمتر ایشان، فضائل و میراث ماندگار آن حضرت جلب می
کنم.
1- ولادت امام جواد (ع)
امام
نهم که نامش «محمد»، کنیه اش «ابو جعفر» و معروفترین القاب او «تقی» و
«جواد» است، در ماه رمضان سال 195 هجری قمری در شهر «مدینه» دیده به جهان
گشود. پدر آن حضرت «امام علیّ بن موسی الرضا علیهما السلام» امام هشتم
شیعیان بود. مادر او نیز «سبیکه» نام داشت که از خاندان «ماریه قبطیه» همسر
پیامبر اکرم(ص) به شمار می رفت و از نظر فضائل اخلاقی در درجه والایی قرار
داشت و برترین زنان زمان خود بود؛ به طوری که امام رضا - علیه السلام - از
او به عنوان بانویی منزه و پاک دامن و با فضیلت یاد می کرد.
2- دلیل شناخت کمتر نسبت به امام جواد (ع) امام جواد(ع) به دو دلیل، در بین مردم نسبت به دیگر امامان کمتر شناخته شده است:
الف) کوتاه بودن عمر آن حضرت:
بنا
بر آن چه در تاریخ آمده است، امام جواد (ع) در سن 25 سالگی به شهادت رسید.
لذا کوتاه بودن عمر حضرت جواد (ع) یکی از دلایلی است که می توانیم بگوییم
که امام جواد (ع) نسبت به سائر ائمه (ع) که از عمر بیشتری برخورد بودند،
کمتر در بین مردم مطرح شده است. اما در واقع مطابق آن چه در منابع حدیثی
شیعه آمده، ما در مورد امام جواد (ع) کم معارف نداریم، یعنی دانستنی ها و
مطالب زیادی داریم که متاسفانه این ها کمتر در میان شیعه مطرح شده است. اگر
محققین و اهل تحقیق بتوانند در این زمینه میراث فرهنگی و علمی زندگی دوران
امام جواد (ع) را برای مردم تشریح و مطرح کنند، شاید بتوان گفت که آنچه که
در مورد امام نهم حضرت جواد (ع) وجود دارد، نسبت به سایر ائمه (ع) کمتر
نیست.
ب) شرایط خاص دوران امام (ع):
امام جواد(ع)
در دوره و برهه خاصی از تاریخ زندگی می کردند که با پیچیدگی ها و مسائلی
روبه رو شد که این موارد در زندگانی سائر امامان شیعه (ع) کمتر وجود داشت.
امام (ع) در دوران حکومت «مأمون» و «معتصم» عباسی زندگی کردند. در این
دوران حکومت عباسیان در افول قرار گرفته بود که با مرگ مأمون عباسی و قدرت
گرفتن معتصم، رو به نزول بیشتر گرایید. زمانی که یک حاکم قدرتمند در در
جامعه زندگی می کند بر روی تمام مسائل آن زمان تاثیر دارد؛ مانند وقتی که
«یزید» به حکومت رسید و امام حسین(ع) در برابر او قیام کرد و آن حادثه مهم
اتفاق افتاد و نقطه اوجی شد که در زمان سایر ائمه و امامان معصوم (ع) وجود
ندارد.
3- ویژگی های اخلاقی و علمی امام جواد الائمة (ع)
الف- اخلاق حسنه:
حضرت
جواد الائمه (ع) مانند دیگر پیشوایان معصوم (ع) این ویژگی را از جدّ
بزرگوارشان پیامبر مکرم، حضرت محمّد بن عبدالله (ص) به ارث بردند. در قرآن
هم تأکید شده که مسلمانان از اخلاق پیامبر (ص) الگو و سرمشق بگیرید، یعنی
به مسلمانان توصیه شده است که در رفتار و زندگی خودشان در تمام مراحل باید
از پیامبر الگو بگیرند. فرزندان پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) مانند پیامبر
بزرگوار (ص) متّصف و متخلّق به آن اخلاق نیکو و حسنه هستند.
ب- علم فراوان:
یکی
از ویژگی های دیگر امام جواد (ع) علم فراوان و وسیع ایشان است؛ چنانچه
پدران بزرگوارشان هم این علم وسیع (علم لدنّی) را داشتند و به معنای واقعی
کلمه عالم بودند. این امر در مناظراتی که ایشان انجام دادند و چند نمونه آن
وجود دارد قابل مشاهده است. ما شیعیان معتقد هستیم که این علم از طریق
اجدادشان منتقل شده و به قدرت الهی، علم پیامبر (ص) به امام علیّ بن ابی
طالب (ع) و نسل به نسل تا منجی جهان بشریت حضرت بقیة الله الأعظم، حضرت
مهدی (عج) منتقل شده و این علم لَدُنیّ که خداوند در اختیار این الگوهای
بشریت گذاشته در نزد امام جواد (ع) هم بوده است.
ج- تقوا و پارسایی:
امام
جواد (ع) مانند همه امامان شیعه (ع)، الگوی کامل تقوا و پارسایی و نمونه
بارز عبادت، بندگی و سجده های طولانی برای خداوند و انسان های کامل بودند.
د- ادب و گشاده رویی با دوست و دشمن:
امام
جواد (ع) با همگان با ادب و احترام برخورد می کردند. این امر باعث جذب
مخالفان و دشمنان امام به سوی ایشان می شد. سازش و نرم خویی با دوستان و
شیعیان نیز از صفات ایشان است.
و- حرّیت و آزادگی:
البته
همه ائمه اهل بیت (ع) از این ویژگی برخوردار بودند. آن بزرگ واران هیچ
گاه تسلیم ظلم و ستم نمی شدند و حاضر بودند در این راه تمام سختی ها را
تحمل کنند. این ویژگی الگویی برای ماست که در هیچ زمانی ظلم و ستم را قبول
نکنیم و با آزادگی، اعتقادات و مبانی خودمان را مطرح کنیم و تسلیم فتنه ها و
توطئه های دشمنان قسم خورده اسلام و مخالفان نشویم. در این زمان که حمله
به مقدسات مسلمانان از سوی آمریکائی ها، صهیونیست ها و عوامل فریب خورده
آنان با چاپ و نشر کاریکاتورها و فیلم ها شروع شده، مسلمانان و به ویژه
پیروان واقعی اهل بیت (ع) می بایست با وحدت و یک پارچگی خاص با حضور در
صحنه و راه پیمائی ها و تظاهرات به مبارزه با استکبار جهانی برخیزند که
همین کار هم کرده و می کنند.
4- کرامات مهم در زندگی حضرت امام جواد (ع)
الف- تولد حضرت (ع):
تولد
امام جواد (ع) ـ که در اواخر عمر امام رضا (ع) رخ داد ـ یک کرامت الهی
بود؛ آن چنان که امام رضا(ع) بارها از حضرت جواد(ع) به عنوان مولودی پرخیر و
برکت یاد می کرد. «ابو یحیای صنعانی» می گوید: روزی در محضر امام رضا –
علیه السلام -، فرزندش ابو جعفر را که خردسال بود، آوردند. امام فرمود:«این
مولودی است که برای شیعیان ما، با برکت تر از او زاده نشده است». دو تن از
شیعیان به نام «ابن اسباط» و «عبّاد بن اسماعیل» هم می گویند: در محضر
امام رضا – علیه السلام – بودیم که ابو جعفر را آوردند، عرض کردیم: این
همان مولود پرخیر و برکت است؟ حضرت فرمود: «آری، این همان مولودی است که در
اسلام بابرکت تر از او زاده نشده است».
دلیل این خیر و برکت و کرامت
خاصّ این بود که عصر امام رضا (ع) عصر ویژه ای بوده و تعیین جانشین و معرفی
امام بعدی، با مشکلاتی روبرو شده بود که در عصر امامان قبلی، بی سابقه
بود؛ زیرا از یک سو پس از شهادت امام کاظم (ع) گروهی که به «واقفیه» معروف
شدند، براساس انگیزه های مادی، امامت حضرت رضا(ع) را انکار کردند و از سوی
دیگر امام رضا (ع) تا حدود چهل و هفت سالگی دارای فرزند نشده بود و چون
احادیث رسیده از پیامبر (ص) حاکی بود که امامان دوازده نفرند که نه نفر
آنان از نسل امام حسین (ع) خواهند بود، فقدان فرزند برای امام رضا (ع)، هم
امامت خود آن حضرت، و هم تداوم امامت را زیر سؤال می برد و واقفیه این
موضوع را دست آویز قرار داده امامت حضرت رضا (ع) را انکار می کردند!. گواه
این معنا، اعتراض «حسین بن قیاما واسطی» از سران «واقفیه» بود که طی نامه
ای به امام رضا (ع) او را متهم به عقیمی کرد و نوشت: "چگونه ممکن است امام
باشی در صورتی که فرزندی نداری؟!". امام (ع) هم در پاسخ نوشت:" از کجا می
دانی که من دارای فرزندی نخواهم بود، سوگند به خدا بیش از چند روز نمی گذرد
که خداوند پسری به من عطا می کند که حق را از باطل جدا می کند".
ب- امامت حضرت (ع) در کودکی:
این
که امامت به قدرت الهی به یک نوجوان هشت ساله که هنوز به سن بلوغ نرسیده
است منتقل شد یک کرامت مهم بود؛ آن چنان که پیش از این، نبوت به حضرت عیس
ی (ع) در نوزادی داده شده بود.
ج- مناظرات علمی حضرت جواد (ع):
مناظراتی
که امام (ع) با دانشمندان فرقه ها و مذاهب مختلف در این دوره دارد، بسیار
مهم است. این که چگونه یک نوجوان می تواند در مناظرات و بحث های مختلف
اسلامی و فکری با دانشمندان آن زمان، آنان را مغلوب کند، هم کرامتی بزرگ و
هم علامتی بر حقانیت امامت ایشان بود.
5- میراث علمی و شاگردان امام جواد (ع)
امام
جواد (ع) با وجود کوتاهی دوران حیات و امامت، شاگردان بزرگی را تربیت می
کنند؛ امثال «حضرت عبدالعظیم حسنی»، «علی بن مهزیار اهوازی»، «فضل بن شاذان
نیشابوری»، «محمد بن سنان زاهری»، «ابو نصر بزنطی کوفی» و «دعبل خزاعی» از
شاگردان آن حضرت هستند که نزد ایشان، رشد علمی یافته و تربیت شدند و یا از
آن حضرت(ع) حدیث نقل کردند.
روایان احادیث جواد الائمه (ع) تنها محدثان
شیعه نبودند؛ بلکه علماء و دانش مندان اهل تسنن نیز معارف و حقایقی از
اسلام را از آن حضرت نقل کردهاند. به عنوان نمونه «خطیب بغدادی» احادیثی
با سند خود از آن حضرت نقل کرده است. هم چنین «حافظ عبدالعزیز بن اخضر
جنابذی» در کتاب معالم العترة الطاهرة و مؤلفانی مانند «ابو بکر احمد بن
ثابت»، «ابو اسحاق ثعلبی» و «محمد بن مندة بن مهربذ» در کتب تاریخ و تفسیر
خویش روایاتی از آن حضرت
نقل کرده اند.