آه و واویـلـا، کـه چـشـمان پیمبر بسته شد
باب وحی و خانۀ زهرای اطـهـر بـسته شد
دست فتنه، باز شد بازوی حیدر بسته شد
هم عزای مصطفی، هم غربت شیرخداست
*********
بـوی پـیـراهـن یـوسف به وطن می آید
اربعـین می رود و بـوی حـسـن مـی آیـد
اشک هایی که چهل روز حسینی شده بود
هـمـه خـون گـشـتـه و از لـای کفن می آید
*********
گویـنـد جواز کربلا دست رضاست
شاهی که تجلی گه الطاف خـداست
جـایـی کـه بـرات کـربلا می گیرند
آنجا به یقین پنجره فولاد رضـاست