جملات زیبا در باره امام حسین (ع)
میدوار ایم که این عاشورای ما و این روزهای ما، روزهای زنده ی حسینی باشد. این چنین میخواست و این چنین سفارش نمود.
گریستن و بر پا کردن مجالس کافی نیست. حسین [علیه السلام ] به اینها نیازی ندارد. حسین شهید راه اصلاح است.
«انی أرید الاصلاح فی امة جدی ما استطعت»
پس اگر در جهت اصلاح امت جدش کوشیدیم، او را یاری رساندهایم و اگر سکوت کردیم یا مانع اصلاح شدیم او را وانهادهایم و یزید را کمک کردهایم.
حسین علیه السلام از حقیقت پرده برداشت. یعنی به مردم گفت: ای کسی که به اندازه ی سر سوزنی به مردم ستم میکنی! تو در مسیری حرکت میکنی که در نهایت به ستم کردن به زندگی و آبرو و دین همه ی مردم میانجامد.
ای کسی که یک قدم از مسیر حق منحرف شده ای! به جایی خواهی رسید که به کشتن پسر دختر پیامبر راضی خواهی شد و یا در آن شرکت خواهی کرد.
ای کسی که به آنچه دربرابر تو رخ میدهد، بیاعتنایی و نسبت به حقی که در برابر تو پایمال میشود ساکت میمانی! در آینده به آبرو و جان مردم تجاوز میشود و ریختن خون دیگران جایز شمرده میشود و تو یا به آن خوشنودی یا در آن نقش داری یا در برابر آن ساکت میمانی. هیچ تفاوتی میان آن ها وجود ندارد و هیچ راه میانهای در کار نیست.
یا باید در راه هدایت حرکت کنی یا در راههای گمراهی، و چه بسیارند راههای گمراهی.
چه کوتاه است فاصله میان
بالا رفتن دست علی (ع) و بالا رفتن سر حسین (ع) ....
فاصله ای از ظهر غدیر تا ظهر عاشورا ...
کلام حر به امام حسین(ع)
===== حر ======
سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی
چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی
شبیه کشتی نوحی، نه! مهربان تر از اویی
که حرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی
چنان به سینه فشردی مرا که جز تو اگر بود
حسین فاطمه! میگفتم اشتباه گرفتی
من آمدم که تو را با سپاه و تیر بگیرم
مرا به تیر نگاهی تو بی سپاه گرفتی
بگو چرا نشوم آب که دست یخزدهام را
دویدی و نرسیده به خیمهگاه گرفتی
چنان تبسم گرمی نشاندهای به لبانت
که از دل نگرانم مجال آه گرفتی
رسید زخم سرم تا به دستمال سفیدت
تو شرم را هم از این صورت سیاه گرفتی
نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانشآموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خونِ هفتاد و دو تن امضا کند
السلام علیک یا أباعبدالله
وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا
سلام الله أبدا مابقیت وبقی اللیل والنهار
ولاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین
وعلى علی بن الحسین
وعلى أولاد الحسین
وعلى أصحاب الحسین
بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است
که مرگ سرخ به از زندگى ننگین است
حسین ، مظهر آزادگى و آزادى است
خوشا کسى که چنینش مرام و آیین است
نه ظلم کن به کسى ، نى به زیر ظلم برو
که این مرام حسین است و منطق دین است
همین نه گریه بر آن شاه تشنه لب کافى است
اگر چه گریه بر آلام قلب، تسکین است
ببین که مقصد عالى وى چه بود اى دوست
که درک آن سبب عزو جاه و تمکین است
ز خاک مردم آزاده بوى خون آید
نشان شیعه و آثار پیروى این است
کیستی ، ای داغ عرفان بر جبین
در تحرک اولین کوه زمین
طاق ابروی تو کاشی برنداشت
شرح حال تو حواشی برنداشت
سالها پیش از حدوث آشتی
تو تجارتخانه دل داشتی
مزرع سبز فلک مال تو بود
هر چه سبزی بود در شال تو بود
بی تو ملک غبطه آبادی نداشت
این چنین جعفر* شدن شادی نداشت
مادر تو سالها پیش از غزل
آفرینش درس می داد از ازل
جانمازش معبر جبرئیل بود
چادرش از بال میکائیل بود.
حضرت مریم به پابوس درش
وقت قبلی میگرفت از دفترش
بین صدها نذر رایج تر توئی
از همه باب الحوائج تر توئی
با رعایا چون وکیلان داد کن
کدخدائی در حسین آباد کن
جز تو بعد از چهارده یکتا که شد
زیر این هفت آسمان دریا که شد .
خوب میدانی ، (خوب میخوانی) عرائض خط به خط
سائلانت را نمیگیری غلط
بی تو نذری های ما ته میگرفت
روضه خوان شور کوته میگرفت
ای دل سرگشته ات را قبلتین
گه به سوی زیبنی ، گاهی حسین
باز اشکم گریه یک لاف شد
انما العمال بالنیات شد
ای دعای مستجاب فاطمه
ای سحاب بی حساب فاطمه
شد زتشریف تو در شط فرات
رستخیز باقیات و صالحات
بس که در طرح مهارتها نوئی
در شجاعت زینب ثانی توئی
آن مبادا ، بین این دلواپسی
آیه هایت را به هم ریزد کسی ...
کوفیان چشم سیاهت دیده اند
بد صفت ها بی پناهت دیده اند
ترسم اینک تیر اندازی کنند
نیزه ها با پیکرت بازی کنند.
آن کیست اندر هر بلا ، با تو وفاداری کند
با قلب و شعر و دست خود از تو طرفداری کند
آن کیست کز بهر خدا، پیش تو از خود بگذرد
با امر تو سقا شود ، یا که علمداری کند
آن کیست ماه هاشمی حب و حیایش دائمی
تا بود خصم جرات نداشت ، تا فکرِ آزاری کند
آن کیست مولایش تویی، چون بنده آقایش تویی
پیش از تو و طفلان تو ، از آب، دست عاری کند
آن کیست که بی چشم و دست، با آن عمود بر فرق سر
در فکر این است تا چه شکل حالا تو را یاری کند
آن کیست جز عباس تو ، در قلب پر احساس تو
داغش کمر را خم کند ، اشک تو را جاری کند
*******
شد لشکر غم بی عدد، یارب فقط از تو مدد
در این غم افزون ز حد، جز تو که غمخواری کند